هنوز اون روز فراموشم نمی شه
که با دست قشنگت روی شیشه
کشیدی عکس قلبی و نوشتی
واسه امروز و فردا و همیشه
.
.
.
.
آرزوی من اینست که دو روز طولانی
در کنار تو باشم فارغ از پشیمانی
آرزوی من اینست یا شوی فراموشم
یا که مثل غم هر شب گیرمت در آغوشم
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد !!!
.
.
.
.
مینویسم روی صفحه ی غریب زندگی
من فراموشت نمی کنم عزیز ، به سادگی
.
.
.
.
اگه فراموشم کنی میرم سراغ سرنوشت
میگم چرا اسم منو فقط تو قلب تو نوشت
اگه فراموشم کنی سلطان قصر غم میشم
مثل یه شمع بی فروغ لحظه به لحظه کم میشم
.
.
.
.
موجی از عشق رو به ساحل دلت میفرستم تا بدانی فراموش نشدنی هستی
.
.
.
.
هروقت تونستی برف رو سیاه کنی
کلاغ را سفید کنی
هروقت تونستی آتش را ببوسی
تو آب نفس عمیق بکشی
هروقت تونستی اشک سنگ رو ببینی
شادیه غم را ببینی
اون موقع من تو را فراموش خواهم کرد
.
.
.
.
من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی
چه بلاتکلیفند خاطراتمان !!!
.
.
.
.
معمولا آدما از اینکه بعد از مرگ فراموش بشن وحشت دارن
ولی چه سخته زنده باشی و فراموش بشی
.
.
.
.
اگه با تنهایی و غم تموم بشه عمرم
بدون که تو رو فراموش نمیکنم عمراً
.
.
.
.
گفته بودم بعد از این باید فراموشش کنم
دیدمش از یاد بردم گفته های خویش را
تا به من نزدیک شد گفتم سلام ای آشنا
گفتم اما نشنیدم جز صدای خویش را
.
.
.
.
از بس که غصه تو قصه در گوشم کرد
غمهای زمانه را فراموشم کرد
واژه ها حرف ها و کلام ها در گذر زمان میآییند و میـــــــــرونند
اما خاطره خوش باهم بودن هستـــــــ که میماند
افتخاریستـــــــ در کنار شما بودن حتی اگر فراموش شدم …
.
.
.
شنیــده بودم که “خاک سرد است”
ایـــن روزها اما انگار آنقـــدر هوا ســـرد است،
که زنــده زنــده فراموش می کنیــم یکدیگـــر را
.
.
.
فراموش کردنت برایم مثل آب خوردن بود
از همان آب هایی که می پرد توی گلو و سالها سرفه میکنیم !
.
.
.
هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن …
به هر حال دارم فراموش می کنم فراموش شدنم را …
.
.
.
ماههاست فراموشش کرده ام ؛
خاطراتش را هم … !
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش
ذوق میکنند !
.
.
.
برسنگ مزارم بنویسید آشفته دلی خفته دراین خلوت خاموش …
او زاده ی غــم بـود کـه از خــاطــر دوستـــان گشــت فراموش …
.
.
.
نامت را
خاطراتت را
بوسه هایت را
و لمس حس بودنت را
همه و همه را به دست سرد باد سپردم
یادم تو را فراموش…
.
.
.
برایـ ـــم مهم نیسـ ـــت چه میشـــود؛
به همــــه ی باورهـ ـــایم سوگنـ ـــد
هیچ چیـ ـــزی برایــ ــم مهـ ـــم نیسـ ــت!
فراموشـ ــت نمیکنـ ـــم
یک کـ ـــلام
و این یعنـ ـــی
نهایـ ـــت خوشـ ــبختی!!
.
.
.
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم
فرامــــــوش . . .
یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
.
.
.
در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد
در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت
و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد
ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد . . .
.
.
.
فراموش کردن تو هنر میخواهد و من بی هنرترین انسانم
.
.
.
“خاموشی” بهانه است…
مشترک مورِد نظر، “فراموشی” دارد!
.
.
.
تمام سپاس من از کسی است که به من نیاز نداشت؛ اما فراموشم نکرد…
.
.
.
بـه خـــــودم قــول میدهـــــم کــــه فــــــــراموشــــت کـــــــنم
وقـــتی صـــبــح میشـــــــود تــو را کـه نـه …
ولــــــی !
قــــــــولم را فـــــــرامـــوش میکـــــــنم !!!
.
.
.
اینجا زمین است رسم آدم هایش عجیب است !
اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند ، فراموشت مى کنند …
.
.
.
فراموش کردنت کار سختی نیست !!!
کافی است دراز بکشم ، چشم هایم را ببندم و برای همیشه … بمیرم !
.
.
.
وقتى که میگى :
“دیگه برای همیشه فراموشش کردى”
و هیچ احتیاجى بهش ندارى و تمام بد و بیراه های دنیا رو نصیبش میکنى …
دقیقا همون زمانیه که :
بیشتر از همیشه دلت براش تنگ شده …
ما بخار شیشه ایم ؛ نازمون کنی اشکمون در میاد چه برسه فراموشمون کنی !
.
.
.
خاطره تنها مدرکی است که فراموشی را محکوم می کند ، پس بمان در خاطرم !
.
.
.
تنها یک برگ مانده بود …
درخت گفت : منتظرت میمانم !
برگ گفت : تا بهار خداحافظ !
بهار شد ولی درخت میان آن همه برگ دوستش را فراموش کرده بود …
.
.
.
تا عشق تو آمد در قلبم ، تو رفتی
تا آمدم بگویم نرو ، رفته بودی
تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم …
.
سایر اس ام اس های بسیار زیبا در ادامه مطلب
.
.
عادت می کنم :
به داشتن چیزی و سپس نداشتنش
به بودن کسی و سپس به نبودنش
تنها عادت می کنم … اما فراموش نه !!!
.
.
.
اشک خشک میشه ، خنده محو میشه ، اما یاد تو فراموش نمیشه !
.
.
.
تو آسمون عاشقی ستاره پیدا نکنی
مدیون اشکای منی اگه فراموشم کنی
.
.
.
چون به کام دل نشد دستی در آغوشت کنم / میرم تا در غبار غم فراموشت کنم
سر در آغوش پشیمانی گذارم تا تو را / ای امید آتشین با گریه خاموشت کنم
.
.
.
دیروز می مردن ، فراموش می شدن آرام آرام …
امروز چه زود از یاد می رویم بی آنکه بمیریم …
.
.
.
“بر باد رفته” صد بار بهتر است از “از یاد رفته” !
.
.
.
می روی و من تحمل می کنم نبودنت را
می مانم و تو فراموش می کنی بودنـم را
.
.
.
تمومه عمر آوازم ، دیگه خاموشه خاموشم / نمیری هرگز از یادم ، من از یادت فراموشم
شروع رفتنت بی من ، شروع شعر اندوهه / بدون بعد از تو یاد تو ، برام سنگین تر از کوهه
.
.
.
بی بهانه تو را مرور میکنم تا خاموشیم نشان فراموشیم نباشد
.
.
.
این روز ها یکدیگر را چه خوب فراموش میکنیم
همه ی کارهایمان به این خوبی بود ، چه خوب بود
.
.
.
تقدیم به همه فراموشکارای دنیا
وقتی تو پاییز روی برگای زرد و خشک پا میذاری
یادت باشه همین برگا یه روزی بهت نفس می دادن
.
.
.
به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را ، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسن
.
.
.
سخت ترین دو راهی: دوراهی بین فراموش کردن و انتظار است
گاهی کامل فراموش میکنی و بعد می بینی که باید منتظر می ماندی
و گاهی آن قدر منتظر می مانی که می فهمی زودتر از اینها باید فراموش میکردی
.
.
.
گر توانی از محبت حلقه در گوشم کنی
حیف باشد که مرا چون شمع خاموشم کنی
من که از یاد تمام آشنایان رفته ام
وای بر من گر تو هم روزی فراموشم کنی
.
.
.
تقدیم به کسی که اسمش انتها ندارد
محبتش پایان ندارد ، فراموشیش امکان ندارد
.
.
.
شکسته این جماعت بال ما را
پریشان کرده ماه و سال ما را
تو هم ای بی وفا از ما بریدی
نمی پرسی دگر احوال مارا